به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رادار اقتصاد به نقل از ایندیپندنت هدف اصلی روسیه از صادرات انرژی و سرمایهگذاری عظیم در زیرساختهای انرژی، بازیابی قدرت خود در نظام بینالمللی است.
با وجود گذشت سه هفته از شروع حمله روسیه به اوکراین، بهتدریج تاثیر این حمله هم در ژئوپلتیک منطقهای و هم در بازار جهانی انرژی مشخصتر میشود. تلاش روسیه برای کاهش تاثیر تحریمها بر اقتصاد و صادرات انرژی این کشور تاکنون بهطور کامل موفقیتآمیز نبوده است. صادرات انرژی نقش بسیار مهمی در سیاست خارجی و رشد اقتصادی روسیه ایفا میکند و با به قدرت رسیدن ولادیمیر پوتین، نقش آن در سیاست خارجی مسکو بسیار افزایش یافته است.
برخی کارشناسان انرژی بر این باورند که پوتین بدون توجه به تاثیر تحریمهای احتمالی علیه صنعت انرژی روسیه، به اوکراین حمله نکرده است. در دو دهه گذشته، مسکو با سیستم قیمتگذاری متفاوت و ارائه تخفیف به برخی مشتریان اروپایی باعث وابستگی بیشتر این کشورها به منابع انرژی روسیه شده و شرایط را برای حضور رقبا در بازار انرژی اروپا سختتر کرده است. چنین شرایطی باعث شد تا کشورهای اروپایی بهراحتی نتوانند تحریمهای سنگینی علیه صنعت انرژی روسیه اعمال کنند؛ نباید فراموش کرد که روسیه از بحران انٰرژی اروپا بیشترین بهره را برده است.
روسیه، ابرقدرت انرژی
کارشناسان سیاست خارجی بر این عقیدهاند که بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹، روسیه به یک ابرقدرت انرژی تبدیل شد. چنین اصطلاحی بهدرستی میتواند به کشوری اطلاق شود که دارای ذخایر عظیم نفت، گاز طبیعی، زغال سنگ، و اورانیوم و همچنین، پتانسیل بالا در بخش انرژیهای تجدیدپذیر است. بنابراین، مسکو پتانسیل صادرکننده بزرگ انرژی را دارد که با تکیه بر آن، میتواند در قیمتگذاری انرژی تاثیرگذار باشد. با توجه به سطوح کنونی تقاضای انرژی در سراسر جهان، کشوری با چنین قدرتی، بدون شک بازیگر کلیدی در بازار انرژی و اقتصاد جهانی است که بهراحتی میتوانست بدون چالش جدی (البته پیش از حمله به اوکراین) از منافع خود دفاع کند.
هدف اصلی روسیه از صادرات انرژی و سرمایهگذاری عظیم در زیرساختهای انرژی، بازیابی قدرت خود در نظام بینالمللی است و استفاده از منابع انرژی بهعنوان ابزار قدرت در سیاست خارجی بهترین روش برای تبدیل شدن به ابرقدرت انرژی بوده است. پوتین بارها به نقش رهبری روسیه در بازار انرژی اشاره کرده است.
بر اساس دیدگاه او، هدف اصلی روسیه از تولید و صادرات گاز طبیعی کمک به افزایش نفوذ این کشور از طریق ایجاد وابستگی به منابع انرژی مسکو است. این سیاست را میتوان در سیاستهای روسیه در قبال اکثر کشورهای مستقل مشترکالمنافع مشاهده کرد، کشورهایی که در ازای باقیماندن در حوزه نفوذ مسکو، از تخفیفهای خوبی در واردات انرژی سود بردهاند. هر گونه تلاش این کشورها برای افزایش روابط با آمریکا و ناتو پیامدهایی در بعد انرژی و امنیتی برای آنها داشته است. باید در نظر داشت که روسیه از انرژی بهعنوان سلاحی علیه کشورهای منطقه استفاده کرده است.
حمله روسیه به اوکراین، آغاز پایان ابرقدرتی انرژی مسکو
دانیل یرگین، کارشناس برجسته انرژی آمریکا، در مقالهای در نشریه اکونومیست، به افول تدریجی روسیه بهعنوان ابرقدرت انرژی اشاره کرده است. یرگین با اشاره به آنچه منابع انرژی روسیه برای پوتین به ارمغان آورده است، به پیامدهای منفی جنگ اوکراین در کاهش تاثیر روسیه بهعنوان قدرت انرژی اشاره میکند. او ادعا میکند که حمله روسیه به اوکراین پایان دورانی است که سه دهه پیش، با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز شد. در سالهای پس از آن، برای اولین بار پس از انقلاب بلشویکی، صنعت نفت روسیه رونق گرفت و تا حد زیادی با صنعت جهانی ادغام شد. امروز روسیه یکی از سه تولیدکننده برتر نفت در جهان است (بعد از آمریکا و تقریبا برابر با عربستان سعودی) و همچنین بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی جهان و دومین تولیدکننده بزرگ جهان پس از آمریکا است.
یرگین در انتهای مقالهاش، به سرمایهگذاریهای وسیع شرکتهای غربی در صنعت انرژی روسیه طی سه دهه گذشته اشاره میکند. به گفته یرگین، تنوعبخشی به منابع انرژی برای جایگزینی منابع انرژی خلیج فارس، دلیل اصلی چنین سرمایه گذاری وسیعی بود. هرچند هدف نهایی غرب تضعیف اقتصاد روسیه بود، اما شرایط بازار انرژی باعث شد تا شرکتهای انرژی غربی در زیرساختهای انرژی روسیه سرمایهگذاری کنند.
با اعمال تحریمهای اروپا و آمریکا، شرکتهای غربی بهتدریج صنعت انرژی روسیه را ترک میکنند. تحریم روسیه باعث میشود شرکتهای نوظهور املاک متروکه و تاسیسات فرسوده انرژی روسیه را با قیمتهای مقرونبهصرفه خریداری کنند. طبیعی است که این شرکتها با توجه به تحریمها، با روسیه تجارت خواهند کرد تا تحریمها نقض نشود.
دستیابی شرکتهای انرژی روسیه به منابع مالی و فناوری پیشرفته قطع شده است، این بدان معناست که ظرفیت تولید نفت و گاز طبیعی روسیه کاهش خواهد یافت. پوتین جنگ اخیر را با ادعای «وحدت»، مبنی بر اینکه روسها و اوکراینیها «یک ملتاند» و بهعنوان گامی مهم در دستیابی به جاهطلبی بزرگش مبنی بر احیای قدرت روسیه در جایگاه یک ابرقدرت آغاز کرد؛ اما در نهایت، کاری که او انجام داد تضعیف مهمترین منبع قدرت اقتصادی روسیه و همچنین، شکستن چنین وحدتی خواهد بود.
پوتین به بهانه اینکه نامیدن روسیه بهعنوان ابرقدرت انرژی یادآور دوران جنگ سرد است، تمایلی به این عنوان نداشت. اما حمله روسیه به اوکراین نشان داد اگرچه این حمله در راستای اهداف استراتژیک روسیه بود و شاید منافع استراتژیک و درازمدت روسیه در عرصه روابط بینالملل را تامین کند، برای کشوری که اصلیترین منبع درآمدش صادرات انرژی و سلاح است، به احتمال زیاد شروع پایان دوران ابرقدرتی این کشور در عرصه بازار جهانی انرژی خواهد بود.
بحران اخیر اوکراین بدون توجه به اینکه روسیه به اهداف خویش دست یابد یا نه، دیر یا زود خاتمه پیدا خواهد کرد و مسکو برای جذب سرمایه و فناوری پیشرفته شرکتهای غربی با چالشهای جدی روبهرو خواهد شد، و این بهمعنای کاهش تدریجی ظرفیت تولید نفت و گاز و الانجی خواهد بود. کاهش ظرفیت تولید بهمعنای کاهش سهم روسیه در بازار و کاهش درآمد ارزی است. مسئله مهمتر کاهش نفوذ سیاسی روسیه در سیاست داخلی و خارجی کشورهای همسایه و سایر مشتریان سنتی انرژی روسیه است.
البته با توجه به نیاز اروپا به گاز طبیعی روسیه و نبود جایگزین برای منابع انرژی روسیه در بازار اروپا در کوتاهمدت، اگر تا پایان سال جاری میلادی صادرات گاز از طریق پروژه نورد استریم ۲ آغاز نشود، نباید تعجب کرد که مسکو برای تمدید قراردادهای فعلی صادرات انرژی به کشورهای اروپایی کار بسیار سختی در پیش داشته باشد. پوتین که توجه خاصی به نقش انرژی در سیاست خارجی روسیه داشت، از این به بعد، باید دنبال عامل دیگری در سیاست خارجی روسیه باشد که بتواند نقشی مانند صادرات انرژی در سیاست خارجی مسکو ایفا کند.
کشورهای عمده مصرفکننده انرژی سرمایهگذاری زیادی در زیرساختهای مورد نیاز در پروسه گذار انرژی انجام دادهاند. فرایند گذار انرژی هم نیازمند منبع عظیم انرژی است و هم فناوری پیشرفته که با توجه به شرایط فعلی روسیه، در هر مورد با مشکلات جدی روبهرو است. به نظر میرسد بازار جهانی انرژی باید برای خداحافظی با روسیه بهعنوان ابرقدرت انرژی آماده شود.
نظر شما